اجرای مهندسی مجدد در شرکت ایرباس و نتایج آن
مهندسی مجدد خواستار این است که ما از مرزهای عملکردی و سازمانی سنتی چشم پوشی کنیم. درعوض ، تأکید بر طراحی و اجرای فرایندهای عملکردی متقابل کارآمد است. از این رو ، مهندسی مجدد فرصتی را برای بررسی مجدد اصول تجارت یا فرآیندهای کلیدی فراهم می کند.
مهندسی مجدد می تواند منافع قابل توجهی را نه تنها برای سازمان بلکه به “شرکای” خود به معنای وسیع به ارمغان آورد.
مزایای اصلی داخلی:
همسویی قوی تر فرآیندهای اصلی با استراتژی تجارت
ایجاد ارزش مشتری محرک همه فعالیتهای تجاری می شود
بنچمارک برای سرعت بخشیدن به یادگیری و ایجاد محرک برای تغییر استفاده می شود
توانایی و عملکرد پیشرفته
مهندسی مجدد کسب و کار (شکل فوق) یک رویکرد برای دستیابی به پیشرفت های اساسی در خدمات به مشتریان و امور مربوط به مشاغل است. چالش اصلی تجدید نظر و ساده سازی فرایندهای تجاری و پشتیبانی از معماری است که از طریق آن سازمان ارزش ایجاد می کند.
در اوایل قرن بیستم، راه اندازی برنامه های جدید و تحکیم صنعت هوانوردی اروپا، یک دگرگونی در ساختار حقوقی شرکت ایرباس به ارمغان آورد. بنابراین شرکت ایرباس تغییر ساختار داده و به صورت کنسرسیومی از تولیدکنندگان هوافضا بنیان گذاشته شد. در سال ۲۰۰۱ میلادی، این مؤسسه تبدیل به شرکتی با سهام مشترک گردید، که در آن ۸۰% درصد سهام متعلق به شرکتEADS و ۲۰% درصد سهام آن نیز متعلق به شرکت BAE SISTEMS در بریتانیا بود. در ماه اکتبر سال ۲۰۰۶ شرکت BAE SISTEMS، تمامی سهام خود را به EADS واگذار کرد.
صنعت هوانوردی به رغم داشتن دوره ی رشد، با محدودیت های بسیار خاص و تهدیدکننده ای روبرو بوده که این محدودیت ها مربوط به ویژگی های هر دو مورد محصول و بازار است. از یکسو هواپیما محصولی با چرخه ی عمر طولانی تقریباً در حدود 30 سال است و این امر نیازمند آن است که تولیدکنندگان هواپیما، برای تعریف محصولات خود، شرط سازگاری با بازار و تحولات آن و همچنین تضمین همان سطح خدمات و ایمنی در تمام طول عمر عملیاتی این هواپیماها را در نظر داشته باشند. از سوی دیگر این صنعت، همواره با پیشنهادات متنوعی در انعقاد قرارداد برای تولید محصولات خود روبرو بوده است.
به عنوان مثال، تجربه پروژه 787 بوئینگ ثابت کرده است که، هر گونه کمبود و یا مشکل کیفیت در عرضه ی زنجیره تأمین میتواند به تأخیر قابل توجه در تحویل محصول نهایی و عواقب اقتصادی وخیم منجر شود. بوئینگ برای نخستین بار، در تاریخ ۸ ژوئیه ۲۰۰۷ با تشریفات گسترده از این هواپیما رونمایی کرد. این هواپیما، سریع-فروشترین هواپیمای مسافربری تاریخ است و سفارش خرید آن بیش از ۸۰۰ فروند است. انتظار میرفت که این هواپیما در ماه مه ۲۰۰۸ وارد خدمت شود اما برنامه ورود به خدمت آن با کمی تأخیر به سال ۲۰۱۰ منتقل شد، ولی بعد از آن نیز بار دیگر تحویل آن به تأخیر افتاده و به سال ۲۰۱۱ موکول گردید.
علاوه بر این، میتوان به شکست پروژه هواپیمایی مافوق صوت کنکورد ایرباس در سال 2000 میلادی اشاره کرد، که خود به تغییر ساختار و مهندسی مجدد شرکت هواپیمایی ایرباس منجر گردید. این هواپیما با کاربری مسافربری یا ترابری، در کنار توپولف-۱۴۴، یکی از دو هواپیمای مافوق صوت حمل و نقل هوایی است که در پروازهای تجاری برای حمل مسافر مورد استفاده قرار گرفت. این هواپیما برای اولین بار در دوم مارس ۱۹۶۹ به پرواز درآمد ولی بعد از حادثهی سقوطی که در ۲۵ ژوئیه سال ۲۰۰۰ در پاریس رخ داد و تمام سرنشینان این هواپیما کشته شدند، متخصصین، متوجه نقص در طراحی موتور این هواپیما شدند که هزینه رفع عیب آن و از طرفی هزینه های بالای پرواز با این هواپیما، مصرف سوخت بالا و عدم استقبال مشتریان موجب گردید، استفاده از این هواپیما مقرون به صرفه نباشد.
موارد فوق و مواردی از این دست موجب گردید تا شرکت هواپیمایی ایرباس در اوایل قرن بیستم، از طریق مهندسی مجدد به تغییراتی اساسی در مقرون به صرفه سازی هزینه های تولید، یکپارچه سازی سیستم اطلاعاتی و نحوه ارتباطات با پیمانکاران و همپیمانانش دست یابد. از جمله ویژگیها و ناکارامدیهای شرکت هواپیمایی ایرباس که در نهایت منجر به مهندسی مجدد فرایندها و ساختار آن شده و نتایج حاصل از این بازمهندسی را میتوان به این صورت بیان نمود.
مطالب مشابه و مرتبط