برنامه ریزی آرمانی
سازمانها را میتوان موجوداتی هوشمند در نظر گرفت که تلاش زیادی برای درک محیط پیرامون خود می کنند و برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت خود و همچنین برای رسیدن به آزوها و آرمانهای خود برنامه ریزی میکنند. تسازمانها همچنین از توانمندیهای منابع انسانی خود و تجربیات خود و دیگران جارب خود و دیگر سازمانها برای منظم ساختن و اولویت بندی این اطلاعات استفاده می کنند. سازمانها از این اطلاعات برای اموری مانند یادگیری عناوین جدید و برنامه ریزی برای آینده و برای درک بهتر محیط پیرامونی خود استفاده میکنند. به دلایلی از جمله محدود بودن قدرت درک انسانها از محیط پیرامون این درک محیطی گاهی بصورت عدم حتمیت (که عدم حتمیت در رابطه باکفایت اطلاعات است) و عدم قطعیت( عدم قطعیت در رابطه با جامعیت اطلاعات می باشد) صورت می گیرد که عدم قطعیت و عدم حتمیت را میتوان خطاهای سازمانی در تصمیم گیری در نظر گرفت چون سازمانها فاقد اطلاعات جامع و همه جانبه در رابطه با محیط خود می باشند بنابراین سازمانها برای بقاء خود باید به اموری نطیر جمع آوری اطلاعات، تصمیم گیری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات و پیش بینی حوادث آینده بپردازند.
از طرفی بدلیل منابع محدود تخصیص بهینه منابع مهمترین ابزار استراتژی محسوب می شود. برای تخصیص بهینه منابع مدلسازی اطلاعات لازم را برای رسیدن به اهداف در اختیار می گذارد که برنامه ریزان با استفاده از این مدلها روابط و مناسبات بین عوامل را بررسی می کنند. اموری که از مدلها انتظار داریم اموری ست مانند : پیش بینی، تحصیص بهینه منابع، انعطلف پذیری و قابلیت اریابی عملکرد.
برنامه ریزی آرمانی یک تکنیک برای تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) است و زیرمجموعه تصمیم گیری چند هدفه MODM می باشد معمولا به صورت مدل برنامه ریزی خطی توسعه یافته دیده می شود . که شامل چندین هدف است ، که به منشور دستیابی به مقدار مورد انتظار اهداف بیان میشود و به طور کلی برنامه ریزی آرمانی میتواند به طور خاص برنامه ریزی خطی باشد هنگامی که تنها یک هدف داشته باشد.
برنامه ریزی آرمانی یک الگوی تصمیم گیری چند معیاری درحوزه جبرخطی است این الگو به طور همزمان چند هدف را در بر می گیرد و بر اساس حداقل کردن انحراف از هدف ها تنظیم می شود. هنر اصلی برنامه ریزی آرمانی درنظرگرفتن محدودیت ها و آرمان ها همراه با متغیرهـای تصمیم و همچنیـن از بیـن بردن و کم رنگ نمودن استدلال ضعیف انسانی در هنگام برنامه ریزی و تصمیم گیری است. این هنر در شرایطی که به دنبال بهینه سازی چند عامل به صورت همزمان باشیم جلوه ویژه ای پیدا می کند.
روش GP به منشور ارضا کردن نسبی اهداف است که این به معنی آن است که تصمیم گیرنده نمیتواند تمام اهداف را بصورت دلخواه ارضا کند . بدین دلیل در اینگونه تصمیمات تصمیم گیرنده سعی در بدست آوردن جوابی هر چه نزدیک تر به اهداف مورد نظر خود میکند .
GP اولین بار در مقاله چارنز ، کوپر ، فرگوسن ، (charnes, cooper, fergusen) در سال 1995 برای روش محاسبه خسارت ها ارائه شد . پس از مدتی تعریف دقیق تری از چارنز و کوپر در سال 1961 ارائه شد و برای اولین بار واژه برنامه ریزی آرمانی استفاده شد . در اواسط دهه هفتاد کاربرد Gp در مقالات فزونی یافت و به طور قطع میتوان گفت همچنان gp یکی از تکنیک های مورد استفاده در تصمیم گیری چند معیاره در بسیاری موارد است .
در زیر مثالی از برنامه ریزی آرمانی آورده شده است .
یک کارخانه دارای 6 نوع ماشین است . که دارای ظرفیت 3 نوع محصول است تصمیم گیرنده دارای 3 هدف بیشینه کردن سود ، کیفیت و رضایت کارکنان است . اطلاعات مورد نیاز در جدول زیر آمده است .
مدل زیر یک نمونه متداول از برنامه ریزی آرمانیست .
مدل های برنامه ریزی آرمانی (GP) را می توان به تعداد متنوعی بر اساس شاخصه های کمی (متری) و توابع مطلوبیتی دسته بندی کرد . دو دسته اصلی gp را ما در این بخش مورد بررسی قرار می دهیم .
برنامه ریزی آرمانی وزن داده شده
در این نوع ، انحرافات ناخواسته از هدف مورد نظر بر طبق رابطه آنها با اهمیت مشخص شده توسط تصمیم گیرنده وزن دهی می شود و مجوع آنها کمینه میشود . این نوع از gp به عنوان برنامه ریزی آرمانی وزن داده شده (wgp) شناخته میگردد.
به طوری که fi(x) یک تابع خطی (هدف) از x است و bi مقدار مورد نظر برای آرمان است . ni و pi نشان دهنده ی انحراف های منفی و مثبت از مقدار ایده آل مورد نظر هستند .ui و vi مقادیر وزن انحراف ها هستند که در تابع z نشان داده شده اند .
هر انحراف از مقدار مورد نظر برای یکسان سازی (نرمالیزه کردن) بر یک مقدار ثابت ki تقسیم میشوند . بدین وسیله انحراف ها از آرمان ها در معیارهای متفاوت میتوانند به طور یکسان باهم جمع شوند.
مدل برنامه ریزی آرمانی وزن داده شده در مواقعی استفاده میشود که تصمیم گیرنده توانایی مقایسه مستقیم را داشته باشد و بتواند به هر تابع هدف بر اساس اهمیت آنها وزن مناسب را اختصاص دهد.
برنامه ریزی آرمانی چبیشف
برنامه ریزی آرمانی، برای اولین بار در کاربردی از مسئله برنامه ریزی خطی تک هدفه توسط چارنز ودیگران(1955) ارائه شد. رومرو(1991) مرور کاملی از تکنیک های برنامه ریزی آرمانی ارائه نموده است و کاربردهای فراوانی را برای استفاده از این تکنیک ها در مهندسی مطرح کرده است. ایده اصلی برنامه ریزی آرمانی، یافتن جواب هایی است که آرمان هایی از پیش تعیین شده یک یا چندهدف را برآورده نماید. در صورتی که هیچ جوابی با این شرایط وجود نداشته باشد باید به یافتن جواب هایی پرداخت که انحراف از اهداف را کمینه نماید. دربرنامه ریزی آرمانی مینیماکس، بیشینه انحرافات از آرمان ها و بیشنیه انحراف هر هدف از آرمان کمینه گردد.
این روش نسبت به دیگر روش ها کمتر مورد استفاده قرار می گیرد ، اما از نظر تئوری مهمترین آنهاست و البته به نام mix max نیز شناخته می شود .
در این روش سعی در کاهش (کمینه کردن) بیشینه انحراف از مجموعه انحراف های وزن داده شده میشود .(که همواره بزرگتر یا مساوی مجموع تمام انحراف هاست).
از مزیت هاي این روش این است که در مسائلی با متغیرها، اهداف و محدودیتهاي زیاد، جواب بهینه را در زمان مناسب به دست می دهد.
در این مدل Q تعداد توابع هدف ، fi(x) یک تابع خطی از x و bi مقدار ارزش و یا آرمان برای تابع است .ni و pi نشان دهنده ی انحراف منفی و مثبت از آرمان هستند .ui و vi وزن های غیر منفی اختصاص داده شده به انحراف ها هستند D بیشینه انحراف است که کمینه میشود و تنها جز تابع Z است Ki ثابت نرمالیز برای i مین تابع هدف است .
روش چپیشف نیازمند استفاده از وزن ها برای نشان دادن اهمیت هریک از توابع هدف برای تصمیم گیرنده است . و این امر مانند روش وزن داده شده مستلزم استفاده از وزن های مناسب برای هریک از توابع هدف برای تصمیم گیرنده است .
تفاوت اصلی در روش برنامه ریزی آرمانی چپیشف ، در جریمه (هزینه ) قرار دادن بیشینه انحراف است این امر منجر به توازن بین سطوح اولویت توابع و کمینه سازی مجموع انحراف های آنها می شود