در این مقاله به بررسی کاربرد روش ترکیبی دلفی (delphi)، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و روش تاپسیس (topsis) می پردازیم. در واقع با استفاده از روش دلفی به بررسی و تایید عوامل پژوهش پرداخته می شود و سپس با استفاده از روش AHP نیز معیارها و زیرمعیارها وزن دهی و اهمیتشان مشخص شده و در آخر توسط روش تاپسیس گزینه ها رتبه بندی می شوند.
عنوان فارسی مقاله: یک روش Delphi-AHP-TOPSIS بر مبنای الگوبرداری برای بهبود عملکرد یک زنجیره سرد (سرما)
title paper: A Delphi-AHP-TOPSIS based benchmarking framework for performance improvement of a cold chain
چکیده مقاله
هدف این مقاله ایجاد یک چهارچوب الگوبرداری برای ارزیابی زنجیره سرد یک شرکت است که نقاط ضعف و قوت آنرا آشکار می سازد و در نهایت گزینه های مستعد برای پیشرفت پیوسته را شناسایی و اولویت بندی می کند. روش Delphi-AHP-TOPSIS محور الگو برداری را به سه مرحله تقسیم می کند. مرحله اول روش دلفی است که شناسایی، ترکیب و اولویت بندی عوامل و زیر عوامل عملکرد کلیدی انجام می شود و یک مقیاس اندازه گیری جدید ایجاد می شود. مرحله دوم فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP بر مبنای ارزیابی عملکرد زنجیره سرد شرکت انتخاب شده در برابر رقبایش است. بنابراین به عوامل و زیر عوامل عملکرد زنجیره سرد باید به عنوان شاخص عملکرد کلی نگریست. و مرحله سوم روش مرتب کردن ترجیحات بر اساس شباهت به پاسخ ایده آل بر مبنای ارزیابی گزینه های ممکن برای بهبود پیوسته عملکرد زنجیره سرد شرکت است. در نهایت یک نمایش از روش پیشنهادی در صنعت خرده فروشی برای فهم بهتر ارائه شده است. چهارچوب پیشنهادی می تواند به مدیران برای فهم نقاط ضعف و قوت کنونی سردشان کمک کند. آنها می توانند تمرینات عملی خوبی از رهبر(لیدر) بازار شناسایی کنند و می توانند برای بهبود نقاط ضعف از آنها الگو بگیرند. این چهارچوب همچنین کار تصمیم گیرنده را برای فهم بهتر روابط پیچیده عوامل عملکرد زنجیره سرد در تصمیم گیری آسان می کند.
مقدمه
یک زنجیره سرد متشکل از تجهیزات و فرآیند هایی است که محصولات فساد پذیر را در شرایط دمایی تنظیم شده نگه دارد. این محصولات فساد پذیر به دو دسته تقسیم می شوند: محصولات زنده ( میوه، سبزیجات، صیفی جات، گل و…) و محصولات غیر زنده( گوشت، محصولات لبنی، خون، محصولات یخ زده) که همگی به شرایط آب و هوایی مناسب برای جلوگیری از آلودگی های میکروبی نیاز دارند. در دنیای رقابت کنونی، کیفیت محصولات فساد پذیر عامل اصلی در انتخاب خرده فروش ازسوی مشتریان است. خرده فروشانی که در تجارت محصولات فساد پذیر هستند به خوبی همبستگی میان عملکرد زنجیره سرد و کیفیت انتقال داده شده به مشتریان را می داند. هرگونه تغییر در دما یا بی نظمی در مسافت زمانی می تواند اثر منفی روی عملکرد زنجیره سرد و کیفیت مواد داشته باشد. با جمع آوری داده های مربوط به حلقه سرد می توان نقاط ضعف و خطاهای زنجیره را شناسایی کرد. الگو برداری (بنچ مارکینگ) از روش های شناخته شده است که می تواند نقاط ضعف را با الگو برداری از لیدرها و شرکتهای موفق در بازار عملکرد بهبود دهد. هدف یک سیستم اندازه گیری عملکرد PMS خوب حمایت از اهداف تعیین شده، ارزیابی عملکرد و تعیین اقدامات آینده از لحاظ سطح عملیاتی، فنی و راهبردی است.
انگیزه پژوهش
سالانه حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد محصولات کشاورزی در هندوستان به خاطر ذخیره ناکارآمد در سردخانه، لجستیک و تدارکات ضعیف، تسهیلات زنجیره سرد ناکارآمد و نبود سایر زیرساخت های مناسب از بین می روند. ارزش مادی این محصولات حدود ۱۴۰۰میلیون دلار است که برابر کل تولیدات کشاورزی بریتانیا می باشد. با توجه به این موضوع هدف این مطالعه بهبود عملکرد زنجیره سرد در هندوستان می باشد. چهارچوب کلی الگوبرداری موثر و پیاده سازی آن با توجه به شرایط خرده فروشان در این کشور و وضعیت کلی زنجیره سرد است.
هدف پژوهش
این پژوهش عوامل کلیدی عملکرد زنجیره سرد هندی را مورد بحث قرار می دهد تا یک سیستم اندازه گیری استوار برای پایه گذاری یک مرجع ارزیابی فراهم کند. بر اساس این سیستم اندازه گیری استوار شاخص عملکرد زنجیره سرد برای شرکت انتخابی در برابر رقبایش قابل اندازه گیری می شود. در نتیجه آن نقاط ضعف و قوت شرکت شناسایی خواهد شد و سودها و ضررهای رقابتی قابل ارزیابی خواهندشد. پس از آن، این نقاط با توجه به مقایسه با لیدر بازار بهبود خواهند یافت و فرآیند بهبود پیوسته برای برطرف کردن ضعف های شرکت انتخابی یکی پس از دیگری ادامه خواهد یافت.
حوزه پژوهش و گروه هدف
شرکت های تجاری در زمینه محصولات فساد پذیر مثل میوه و سبزیجات، گل ها، محصولات لبنی، محصولات پروتئینی و .. گروه هدف این پژوهش هستند و حوزه پژوهش عملیات زنجیره سرد شرکت ها برای فراهم کردن ارتباط مستقیم بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان است.
در این پژوهش برای حمایت از چارچوب خاص ارائه شده مطابق با شکل ۱، از روش مبتنی بر Delphi-AHP-TOPSIS استفاده شد. اولین مرحله روش دلفی است جایی که شناخت، ترکیب و اولویت بندی KFP و ریزفاکتور های دیگر بر اساس بررسی عمیق ادبیات تحقیق و همچنین مشورت با دانشمندان و دانش پژوهان و افراد آگاه در زمینه این صنعت انجام می گیرد. در ادامه، روش ثابت و آسانی برای جمع آوری داده ها و تبدیل داده های کیفی و اعداد و ارقام ارائه می شود. گام دوم، فرایند بررسی سلسله مراتبی (AHP) بر اساس ارزیابی عملکرد است که نقاط قوت و ضعف شرکت را در قیاس با رقبای آن شرکت نشان میدهد. و گام سوم استفاده از تکنیک مرتب سازی عملکرد در قیاس با شرایط ایده آل (TOPSIS) بر اساس ارزیابی جایگزین های احتمالی برای پیشرفت پایدار است.
مرور ادبیات
اندازه گیری عملکرد یک زنجیره سرد دشوار است ، زیرا ویژگی های بسیاری دارد که آنها را از سایر انواع زنجیره های تأمین مانند محدودیت ماندگاری ، فصلی بودن در تولید ، ویژگی های کالاهای فیزیکی مانند ظاهر ، طعم ، بو ، رنگ ، اندازه و تصویر مدت زمان تولید طولانی مدت ، حمل و نقل کالای منجمد شده و انبار مورد نیاز ، قابلیت ردیابی ، کیفیت محصول و ایمنی و غیره جدا می کند. (آریامیان ، اود لانسینک ، وان در وورست ، و ون کوتن ، 2007 ؛ مانژینا و ولاچوس ، 2005).
بسیاری از محققان (قبادیان ، گالریل ، لی و پاکسازی ، 2007 ؛ او ، قبادیان ، گالریل ، و سوهال ، 2006 ؛ گوناسکاران ، پاتل ، و مک گاگی ، 2004 ؛ اتو و کوتزاب ، 2003 ؛ آبجو و اسپه ، 2001 ؛ لامبرت و پوولن ، 2001) در مدیریت زنجیره تأمین به طور قابل توجهی در PMS نقش داشته اند و بر لزوم مجموعه ای از عوامل موثر بر عملکرد برای ایجاد معیار تأکید کرده اند. مطالعات متعددی در مورد زنجیره تأمین مواد غذایی در زمینه های مختلف و در سطوح مختلف انجام شده است. Van der Vorst (2005) چارچوبی را برای توسعه شبکه های زنجیره تأمین مواد غذایی پیشنهاد داد و در مورد پیامدهای سیستم های اندازه گیری عملکرد و تنگناهای مربوط به آنها بحث کرد. آرامین و همکاران (2007) عوامل عملکردی را شامل می شوند که از عوامل بسیار کیفی مانند رضایت مشتری گرفته تا عوامل کمی مانند بازده سرمایه گذاری ها می باشد.
کاربرد روش پیشنهادی در صنعت خرده فروشی
در این بخش ، یک نمایش گام به گام از روش ارائه شده است تا نمونه ای از چگونگی استفاده از رویکرد Delphi-AHP-TOPSIS برای ارزیابی عملکرد زنجیره سرد صنعت خرده فروشی استفاده شود. این مثال از موقعیت های واقعی زنجیره سرما در بازار هند استفاده می کند. در این مرحله آورده شده است که مرحله اول تکنیک دلفی همانطور که در قسمت قبلی مورد بحث قرار گرفته است ، انجام می شود. خروجی این مرحله، عوامل اصلی شناسایی شده عملکرد (KPF) ، زیرعوامل ، الزامات عملیاتی (استراتژی ها) و مقیاس اندازه گیری ثابت برای KPF ، زیرعوامل و الزامات عملیاتی است.
بحث و نتیجه گیری
اندازه گیری عملکرد یک زنجیره سرد کار دشواری است به این خاطر که دارای ویژگی های زیادی است که آنرا از سایر زنجیره های تامین جدا می کند. این مقاله یک چهارچوب الگوبرداری برای ساده سازی و کاهش پیچیدگی های زنجیره سرد را ارائه می دهد که نقاط ضعف و قوت آنرا آشکار می سازد و در نهایت گزینه های مستعد برای پیشرفت پیوسته را شناسایی و اولویت بندی می کند. ارزیاب ها می توانند قضاوت بهتری در مورد عملکرد عوامل داشته باشند، زیرا مجموعه داده ها بااین کمی سازی نسبتا آسان تر و در دسترس تر شده اند. چهارچوب پیشنهادی Delphi-AHP-TOPSIS می تواند به مدیران برای فهم نقاط ضعف و قوت کنونی سردشان کمک کند. آنها می توانند تمرینات عملی خوبی از رهبر(لیدر) بازار شناسایی کنند و می توانند برای بهبود نقاط ضعف از آنها الگو بگیرند. این چهارچوب همچنین کار تصمیم گیرنده را برای فهم بهتر روابط پیچیده عوامل عملکرد زنجیره سرد در تصمیم گیری آسان می کند.
یکی از محدودیت های چهارچوب ذهنی بودن رتبه بندی و ارزیابی استاندارد سیستم اندازه گیری است. اما در همین زمان، انعطاف پذیری این چهارچوب در مورد استاندارد سازی و رتبه بندی مقادیر ارزیابی که محدود نیست، می تواند یک نقطه قوت محسوب شود. بسته به نیازمندی های خاص، این استاندارد ها می تواند برای نتایج بهتر تغییر کند. همچنین عوامل و زیر عوامل مقایسه جفتی بدست آمده با استفاده از روش دلفی، می توانند بر حسب نیاز های شرکت تغییر کنند. در بررسی مساله تصمیم گیری مشابه، بسیاری از افراد ایده های متفاوتی در مورد رتبه بندی مشخصه ها نسبت به یکدیگر خواهند داشت. تحلیل حساسیت این مساله تغییر را در مورد قضاوت های فرد به فرد یا یک فرد در دو زمان متفاوت بررسی می کند. چون انتخاب بهترین گزینه به عوامل مقایسه جفتی که توسط متخصصان تعیین می شود، بستگی دارد،تحلیل حساسیت صحیح برای پیش بینی اثر تغییرات اهمیت دارد.
در چهارچوب موجود تحیل حساسیت برای فهم تغییرات در انتخاب گزینه های نهایی ناشی از تغییر نظر متخصصان می تواند انجام شود. سپس اثرات تغییر روی انتخاب نهایی گزینه های بهبود می تواند مورد قضاوت قرار گیرد. تحلیل حساسیت استواری چهارچوب پیشنهادی را به خاطر تغییر در نظر متخصصان در اعمال نظر خود را ارزیابی می کند.
یک پیشنهاد برای مطالعات آینده می تواند استفاده از چهارچوب پیشنهادی برای سایر بخش ها با تغییرات کوچک باشد. شرکت های مختلف می توانند عوامل و زیر عوامل خود را با مقادیر مختلف وزن های نسبی با توجه به هدفشان و استراتژی تجاری خود انتخاب کنند.
چنانچه نیازمند مشاوره و یا انجام پروژه خود با این روش هستید با ما تماس بگیرید